پروردگارا! چه خوب تو را که چشمه ی زلال و جوشان معرفتی، در جاده های خشکسالی دل یافته ام؛ تشنگی ام را به برکت نگاهت سیراب کن.
مهربانا! دلم را به عطر یاس های برکتت معطر گردان.
خداوندا! شانه هایم را توانایی بده تا در پیشگاهت، از شرم بلرزد. الهی! نگاهم را مأمن عشق خود گردان.
خداوندا! به من سعادت خاک بوسی درگاهت را عطا کن و مرا در آغوش کرامتت ساکن ساز تا مست از عطر دلاویز نگاهت، راهی جاده های پر پیچ و خم روزگار نگردم.
خداوند! مرا از گمراهان دور ساز و نگاهم را از شراب شیرین عرفانت بنوشان و مرا تشنه ی تلاوت «یاسین» و «رحمانت» کن.
مهربانا! مرا به خودم وامگذار.
جان آفرینا! شعرهایم از تب فراق می سوزند و دفترم در آسمان عشق پرپر می شود؛ یاس های باغ مهربانی ات را در سفره ی سینه ام به رقص وادار و پرندگان آسمان نیایشت را در باغ نگاهم به پرواز درآور. ای آسمان کرامت و بخشندگی! چشم هایم را به درگاه پرمهر کرامتت دوخته ام؛ تا بی نوایی را در بوستان نگاهت نوا بخشم.
مهربانا! اگر عریان بودم، تو مرا به گرما و لطافت خود پوشاندی؛ اگر بی پناه بودم، آغوش آرام بخش خود را پناهگاهم کردی. منِ گم شده در جاده های تردید، به امید دست های توانای توأم.
مهربانم! چشمم را باز کن؛ تا در چترگاه نگاه گرم و مهربانت، از تاریکی گناه دور گردم.